سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

صدای آمدن

دلم هوای تو کرده هوای آمدنت
صدای پای تو آید صدای آمدنت

بهار با تو بیاید به خانه ی دل ما
سری به خانه ی ما زن صفای آمدنت

هنوز مانده به یادم که مادرم می خواند
زمان کودکی ام قصه های آمدنت

حساب کردم و دیدم که با حساب خودم
تمام عمر نشستم به پای آمدنت

چقدر وعده ی وصل تو را به دل بدهم
چقدر جمعه بخوانم دعای آمدنت

نیامدی و دلم را شکستی ای مولا
چه نذرها که نکردم برای آمدنت

محسن عرب خالقی


[ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 3:0 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

دعای مادر

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد

آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد

آقا بیا تا کشتی بشکسته ی ما
آرام راه ساحل دریا بگیرد

آقا بیا تا کی دو چشمِ انتظارم
شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد

پائین بیا، خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آنکه کار ما بالا بگیرد

آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد

علی اکبر لطیفیان


[ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 2:59 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

محض یار

برگرد ای توسل شب زنده دارها
پایان بده به گریه ی چشم انتظارها

«از یک خروش ناله ی عشاق کوی تو
حاجت روا شوند هزاران هزارها»

یکبار نیز پشت سرت را نگاه کن
دل بسته این پیاده به لطف سوارها

از درد بی حساب فقط داد می زنم
آیا نمی رسند به تو این هوارها

ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن
خیری ندیده ایم از این اختیارها

باید برای دیدن تو "مهزیار" شد
یعنی گذشتن از همگان "محض یار"ها

دیگر برای تو صدقه رد نمی کنم
بیهوده نیست اینکه گره خورده کارها

یکبار هم مسیر دلم سوی تو نبود
اما مسیر تو به من افتاد بارها

شبها بدون آمدنت صبح می شوند
برگرد ای توسّل شب زنده دارها

این دستها به لطف تو ظرف گدایی اند
یا ایّها العزیزِ تمام ندارها

علی اکبر لطیفیان


[ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 2:57 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

فال آینه

آنکس که ز تو دامن اقبال بگیرد
الطاف خدایش همه احوال بگیرد

گویا که تماشای تو در طالع من نیست
کو آینه بینی که ز من فال بگیرد؟

آنکس که به غیر تو برد دست تمنّا
خواهد ز درختی ثمر کال بگیرد

غیر از دل پروانه که در حیرت شمع است
کی می شود از شعله کسی بال بگیرد

غیر از تو ندیدیم نگاری به دو عالم
بس دل که توانست به یک خال بگیرد

با ماتم هجران نتوان کرد صبوری
این شرح، کجا می شود اجمال بگیرد

این آرزوی شیعه ی دلداده ی زهراست
کز دست تو از بهر عزا شال بگیرد

از هجر تو دلها شده در زمزمه برگرد
ای منتقم رنج و غم فاطمه برگرد

حسن علی پور


[ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 2:56 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

ذخیره ی خدا

من از دیار حبیبم غریب افتادم
بیا بیا گل نرگس برس به فریادم

در این زمانه ی غربت تو تکیه گاه منی
ز لطف و مرحمت خویش کن تو امدادم

تمام زندگی من تصدق سر توست
وجود خویش همه نذر نام تو دادم

همیشه گریه ام از دوری تو بوده و بس
ولی به یاد سحرگاه وصل دلشادم

خوشم اگر که حقیرم حقیر اربابم
اسیر موی تو هستم ز غیر آزادم

کمال عاشقی عارفانه حیرانی ست
بدین اصول قدم در ره تو بنهادم

اگر که از سر زلفت جدا شوم چه کنم
شبیه یک کفی از خاک رفته بر بادم

بدین طریق بود عاقبت به خیری من
تو در میان قنوت سحر کنی یادم

قسم به اشک غریب مدینه و حرمش
من از دیار حبیبم غریب افتادم

به خاک خونی کوچه قسم عزیز الله
دگر بیا ز سفر ای ذخیره ی الله


قاسم نعمتی


[ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 2:53 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

زحمت

کوچکترم از آنکه برایم دعا کنید
زخمی ترم از آنکه علاج و دوا کنید

حتی غریب تر شدم از آن که لحظه ای
چشم مرا به مقدمتان آشنا کنید

حالا که من دخیل سر زلفتان شدم
شانه زنید تا گره ای باز وا کنید

دریا ببین چگونه دلم در تلاطم است
فکری به حال کشتی بی ناخدا کنید

این روزها برایت اگر زحمتی نداشت
هرجا که بود روضه مرا هم صدا کنید

آقای فاطمیه اگر می شود مرا
در گوشه و کنار عزاخانه جا کنید

حسین رستمی


[ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 2:52 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

بیا

یا ذالکرم برای دل این گدا بیا
یا لااقل برای رضای خدا بیا

این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی
ای آخرین اجابت سبز دعا بیا

من با فراق تو به تفاهم نمی رسم
تا من نمرده ام ز فراق شما بیا

هر صبح و شام چشم تو خون گریه می کند
گریه کن همیشگی کربلا بیا

آقا به جان مادر پهلو شکسته ات
آقا به جان حضرت خیرالنّسا بیا

از بین کوچه می روی و آه می کشی
ای عابر شکسته دل کوچه ها بیا

آن کوچه ای که مادرتان را کتک زدند
هر روز داد می زند آقا «بیا بیا»

حالا کنار قبر عزیزت نشسته ای
با شمع و چند شاخه گل ربّنا بیا

محمد مهدی پور پاک


[ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 2:51 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

بی تو

جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو

بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو

تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو

چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو

سالها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو

با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو

گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو

محمد جواد پرچمی


[ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 2:50 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

شکسته بال

نبود غیر تو خوبی در این زمانه ی ما
عزیز ما، گل ما، گوهر یگانه ی ما

کسی به غیر تو سنگ صبور ما نشده
تویی چراغ امید درون خانه ی ما

برای گریه هزاران بهار موجود است
فراق و دوری تو بهترین بهانه ی ما

فقط تو بار مرا کم نمودی آقاجان
همیشه چشم طمع بوده روی شانه ی ما

شکسته بال و پرم، دل شکسته هم هستم
بیا سری بزن امشب به آشیانه ی ما

مرا برای سفر سوی خود مهیا کن
قرار کرب و بلا، گریه هم نشانه ی ما

کرامت نعمت زاده


[ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 2:48 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

لحظه ی غفلت

تمام نامه ی عمرم سیاه گردیده
که شغل روز و شب من گناه گردیده

برای اینکه بیایم به توبه ای سویت
دو چشم ناز و قشنگت به راه گردیده

امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم هستی
دو چشم تو، به گناهم گواه گردیده

هر آنچه خرج نمودی ک بنده ات گردم
ز بی لیاقتیِ من تباه گردیده

بیا و مشکل من را تو با اجل حل کن
که این گدای حرم بی پناه گردیده

من از نگاه کبودی دلم پریشان است
عذاب من ز شرار نگاه گردیده

بیا به پای دل من بزن تو زنجیری
بگو که دست مرا عاقبت تو می گیری

جواد حیدری


[ پنج شنبه 92/1/8 ] [ 2:47 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 44
بازدید دیروز: 91
کل بازدیدها: 1197647