امامِ رئوف | ||
ای وای سایهی سرم از دست میرود پشت و پناه دخترم از از دست میرود بی تکیهگاه میشوم و میخورم زمین یک کوه در برابرم از دست میرود او یک تنه تمام بنیهاشم من است با این حساب لشگرم از دست میرود دارم برای غارتم آماده میشوم ای وای من برادرم از دست میرود این ضربهی عمود؛ عمود مرا کشید از این به بعد این حرم از دست میرود نزدیک میشوند به خیمه نگاه کن دارد غرور خواهرم از دست میرود علی اکبر لطیفیان [ یکشنبه 93/8/11 ] [ 3:6 عصر ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
تیری که از تجلّی تو پر درآوَرد پس میرود ز پشت سرت سر درآوَرد
با تکه تکه کردن جسم تو؛ کوفه خواست از پا مرا ز داغ برادر درآورد
او قصد آب داشت؛ وگرنه برادرم با حملهای دمار ز لشگر درآوَرد
تیری که خوردهاست به چشم تو عاقبت سر از گلوی تشنهی اصغر درآورد
این هلهله ز کشتنت اصلاً عجیب نیست لشگر جلوتر آمده؛ معجر درآورد
زینب دوید قبل هجوم حرامیان از پای بانوان؛ همه زیور درآورد
پاشیدهتر شوی چو بخواهد حسین؛ گر حتی همین که تیر ز پیکر درآورد احسان محسنی فر [ یکشنبه 93/8/11 ] [ 10:29 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
از کار عشق این گره بسته وا نشد باب الحوائج همه حاجت روا نشد
بستند راههای حرم را به روی او میخواست تا حرم ببرد آب را نشد
دستان او جدا شده از پیکرش ولی یک لحظه مشک از کف سقا رها نشد
ناگاه مشک آب ابالفضل را زدند یعنی فرات قسمت آل عبا نشد
با مشک پارهپاره به سوی حرم نرفت راضی به دل شکستگی بچهها نشد
تیر سهشعبه بست به چشمان او دخیل آنگونه که ز چشم رئوفش جدا نشد
ضرب عمود تا دل ابروش را شکافت فرق کسی شبیه سر او دوتا نشد
با صورت آفتاب حرم بر زمین فتاد آن بازوی قلم شده مشکلگشا نشد
آنقدر زخم فرق شریفش عمیق بود بر روی نیزهها سر عباس جا نشد
شکر خدا که پیکر او در شریعه ماند پامال نعل تازه غروب بلا نشد
دیگر نصیب اهل حرم خستهحالی است بزم شراب؛ جای علمدار خالی است یوسف رحیمی [ یکشنبه 93/8/11 ] [ 10:28 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
بر سر نعش گل ام بنین غوغا شد همه گفتند: «حسین بن علی تنها شد»
تا که حیرتزده در دشت دو دستت دیدم گفتم از یوسف من یک اثری پیدا شد
صوت ادرکنی تو گم شده در هلهلهها این چه شوریست که در لشگریان برپا شد
تا که دیدم بدنت را کمرم درد گرفت خیز از جا و ببین پشت حسینت تا شد
از بلندای قدت جای دو لب باقی نیست این همه تیرکجای بدن تو جا شد
با چه بغضی زده این ضربه خدا میداند که زفرق سر تو تا به ابرو وا شد
صورت تو اثر از چادر خاکی دارد گوئیا سجدهی تو بر قدمزهرا شد
گوئیا لشگری از پیکر تو رد شدهاند زیر پا خطبهی ترویهیتو امضا شد
بین یک دشت تنت ریخته صاحب علمم صحنهی قتلگهت علقمه نه دریا شد قاسم نعمتی [ یکشنبه 93/8/11 ] [ 10:20 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
علت رحلت ارباب کهنسال اینجاست پی گودال مگردید که گودال اینجاست
علقمه منطق تاریخ به هم میریزد روضهی خنجر و گودال از امسال اینجاست
کودکان در پی همبازی خود میگردند برسانید خبر ساقی اطفال اینجاست
ضربه بر فرق عمو منشاء تاریخ عزاست اولین مرحلهی غارت خلخال اینجاست
بعد عباس، حرم امنیتش کامل نیست موسم ریختن کعبهی آمال اینجاست
هرکسی تکهای از قامت او را برده فقط از آن قد چون سرو دو تا بال اینجاست
گرچه افتادهای از اسب، برادر برخیز فاطمه مادرمان خسته و بیحال اینجاست عباس احمدی [ یکشنبه 93/8/11 ] [ 9:58 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
گلدسته های نذری [ جمعه 91/9/3 ] [ 11:50 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
نیل غم [ جمعه 91/9/3 ] [ 10:34 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
آبی نبود اگر که تو سقّا نمی شدی [ پنج شنبه 91/5/5 ] [ 7:17 عصر ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
این که بر سینه خود داغ برادر دارد [ پنج شنبه 91/5/5 ] [ 7:15 عصر ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای [ پنج شنبه 91/5/5 ] [ 7:11 عصر ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |