سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

مصحف

در مقامی که عقیق سرخ از زر بهتر است
اشکهایم بال معراج است از پر بهتر است

بیشتر از بهترین وجه عبادت از نماز
در قیامت اشکهایت را بیاور بهتر است

با زبان دل فقط حرف خودم را می زنم
نامه بر این روزها باشد کبوتر بهتر است

از سر اخلاص - حمدش را به جا می آورم
آنکه از آغاز یادم داده کوثر بهتر است

گرچه فرقی نیست بین ساقی و کوثر ولی
بارها فرموده پیغمبر که مادر بهتر است

مصحف زهرا به غیر از سینه ی معصوم نیست
سرّ مستور خدا در پرده آخر بهتر است

وقت بالا بردن در، حرز نام فاطمه
از دو لشگر هم برای مرد خیبر بهتر است

هرکسی بو برده از غیرت شهادت میدهد
در نگاه مرد، مرگ از اشک همسر بهتر است

از زمانی که شنیدم در به پهلویت گرفت
حسّ من این است اصلاً خانه بی در بهتر است

محسن عرب خالقی


[ پنج شنبه 92/12/29 ] [ 3:5 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

فدائیان ولایت شعارشان این است
«که: مرگ سرخ، بِه از زندگی ننگین است»
 
نماز و روزه و حج و زکات جای خودش
مرا مودّت یاران حضرتش دین است
 
به فقر خویش بنازد، گدای دولت دوست
که رزق فقر به از سفره های رنگین است
 
عنان بندگی از کف مده به خود خواهی
که پیروی ز هوا شیوه‌ی سلاطین است
 
 مس وجود به کین و حسد چه آلودن؟
دلی که وقف امامش نگشته مسکین است
 
شکایتی مکن از جور این زمانه ی تلخ
دلا به پای ولی، جام زهر شیرین است
 
ز آشنا و غریبه، نصیب ما درد است
شمیم یاد تو بر سوز سینه تسکین است
 
بترس، خدعه گر، از آه سینه ی مظلوم
امام منتظران، راحم المساکین است
 
لباس نور به تن کن، به خیمه اش رو کن
حریم پاک، چه جای وجود چرکین است؟
 
دل عزیز خدا را شکسته کردن چیست؟
مرید نفس شدن! این چه رسم و آئین است؟
 
قدم نهد به دل عاشقان مخلص خود
اقامتش به حریم قلوب حق بین است

***
دوباره قصّه‌ی قهر از علی و شعله‌ی در
دوباره یاس ولایت اسیر گلچین است
 
دوباره کوثر طاها و شعله‌ای جانسوز
دوباره خون به دل یادگار یاسین است

 بدان که فاطمه بر درد سینه گریه نکرد
ولی ز غربت مولای خویش غمگین است
 
گلی که بوسه به دستان او نبی می زد
چه شد که مستحقِ ضربه‌های سنگین است؟
 
سید محمد میر هاشمی


[ چهارشنبه 92/12/28 ] [ 4:59 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

زن از شوهر چه سخته رو بگیره
چه سخته شمعشون سوسو بگیره
نمیشه بدتر از این واسه شوهر
که زن هی دست بر پهلو بگیره

****
نبینم توی سینه‌ش داغ باشه
نبینم باغبون بی باغ باشه
گُلش با میخ پرپر شه، چه سخته
بمیرم تازه میخم داغ باشه

****
اگه مردی تو خونه‌ش یاس داره
مواظب باشه! کوچه داس داره
قلم شد دست زهرا تا بدونن
همیشه مرتضی عباس داره

****
لگد زد، آخ! زهرا پشت در بود
اومد تو کوچه دستِش بر کمر بود
گمونم میشه فهمید از ورم‌هاش
غلاف از تازیونه سخت تر بود

****
حسن حق داره که بی خواب باشه
برای مادرِش بی تاب باشه
شبونه میره مادر، کاش از امشب
حسینش تشنه میشه، آب باشه...

محسن ناصحی


[ دوشنبه 92/12/26 ] [ 9:58 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

باران

باران شروع شد و زمین پر حباب شد
صحن امام زاده پر از اضطراب شد

بی اختیار، خاطره‌ای در دلم دمید
انگار در فضای دلم انقلاب شد

بیش از هزار سال گذشته چنین شبی
غم نامه‌ای سروده شد و یک کتاب شد

کوچه، دوشنبه عصر، هوا گرگ و میش بود
دستی بلند شد، رخ زردی کباب شد

یک باغبان نظاره‌گر و پیش چشم او
در زیر دست و پا گل سرخش گلاب شد

عمامه ای که جنبه ای از اعتبار داشت
پیچیده شد به دستی و مثل طناب شد ...

دستی که در غدیر خودش را امام کرد
این نفس مصطفی است، در این چهره قاب شد

آتش و سنگ پشت در خانه ای و باز
بانوی آب ها سپر بوتراب شد

ای کاش این قضیه همین جا تمام بود!
تازه خبر رسید: سبو پر شراب شد!

خوردند باده و همه ­شان مست کرده اند
چل دیو مست بر سر یک زن خراب شد!

رسم بدی گذاشت در آن کوچه "دومی"
دختر زدن نداشت؛ از آن کوچه باب شد

باران تمام گشت ولی تازه شعر من
از خاطرات کوچه پر از التهاب شد ...

داود رحیمی


[ دوشنبه 92/12/26 ] [ 9:48 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

ما بچه های فاطمه با هم برادریم
یک جان واحدیم که در چند پیکریم

بابای ما علی‌ست ولی ما کجا و او؟
ما حلقه‌گوش و خادم دربار حیدریم

وقتی پدر و مادرمان این دو می شوند
لابُد که با حسین و حسن هم برادریم!

"تابوت تیرخورده و یک قبر بی حرم
این هم شعور مردم پست است یاکریم

ما با حسین زندگی آغاز کرده ایم
با کشتی اش ز موج بلا جان به در بریم

زینب چه خوب خواهری اش را تمام کرد
ما تا ابد اسیر تو دردانه خواهریم"

هر عضو خانواده ی پیغمبر خدا
دیوان کاملیست ولی ما که ... بگذریم

این دست و پا شکسته و ابیات خسته را
تنها «تبرُّکاً لِغزل ها» می آوریم

مقصود از این غزل و غزل­ های اینچنین
اعلام این قضیه دونقطه: که چاکریم

ما کفتران جلد و هوایی روضه‌ایم
هر گوشه‌ای که مجلس روضه است می پریم

در هر لباس، علامت‌مان سینه ی کبود
هرکاره‌ای شویم برای تو نوکریم

وقتی در اوج روضه چنین مست می شویم
دیگر چرا به باده و مطرب روی آوریم؟

سینه زنی نهایتِ دیوانگی ماست
هنگام هروله ز ملک هم فراتریم

هیأت پناه ماست در این آخرالزمان
ما بچه های فاطمه مدیون مادریم

داود رحیمی


[ دوشنبه 92/12/26 ] [ 9:43 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

نیمه شبها دردها انگار درد آورتر است
حال و روز زخمی تب دار درد آورتر است

لا‌به‌لای گریه های بچه‌های داغ دار
ناله‌های مادر بیمار درد آورتر است

یا علی می گوید و پهلو به پهلو می شود
ظاهراً این‌بار از هر بار درد آورتر است

از زمین خوردن همیشه زن خجالت می کشد
پیش چشم شوهرش، بسیار درد آورتر است

پشت در افتاده باشد یا میان کوچه ها
در دو حالت ضربه‌ی دیوار درد آورتر است

در قبال زخم‌های جنگجویان اُحُد
حمزه می داند چرا مسمار دردآورتر است

 حرف‌ها دارد در این بغض گلوگیرش ولی
با جراحات لبش گفتار دردآورتر است

محمد امین سبکبار


[ جمعه 92/12/23 ] [ 4:14 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

دست خیر

گرد علی ضریح تو اندر طواف شد
راه میان خانه و مسجد مطاف شد

دست چهل نفر همه در جنگ با علی
دست تو با تمامی‌شان در مصاف شد

تنها امید دست خدا بود دست تو
دستت شکست و دست علی در کلاف شد

از ذوالفقار نام علی کینه داشتند
اما حساب کینه‌شان با تو صاف شد

‌‌دستت محال بود علی را رها کند
وای از غلاف، هرچه که شد با غلاف شد

تو دست خیر داری و از خیر دست تو
از مالیات - قنفذ ملعون معاف شد

دستی که بوسه‌گاه نبی بود گوئیا
در بازویش دچار کمی انحراف شد

مویی که استخوان تو برداشت پشت در
خوردی زمین به کوچه و دیگر شکاف شد

خانه به خانه در زدی و گفتی از غدیر
اما جواب تو سخنان گزاف شد

بعد از تو ای ستاره‌ی خوشبختی علی
در کنج خانه کار علی اعتکاف شد

محمد جواد پرچمی


[ چهارشنبه 92/12/21 ] [ 11:47 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

ما اگر شعر و دفتری داریم
از دعاهای مادری داریم

شعرهامان طلاست از یُمنش
مادر کیمیاگری داریم    

غزل از نامشان پر از گل شد
بین اشعار قمصری داریم

آنقدر "دانه‌های معنی" هست
خط به خطّش کبوتری داریم

نامتان را فقط نوشتیم و
شد قیامت! چه محشری داریم!

ما کجا و ز فاطمه گفتن؟
ما که ذهن محقّری داریم

این هم از لطف‌های مادری است
اینکه توفیق نوکری داریم

آفتاب است و ما همه ذره
مادر ذره‌پروری داریم

مثل مرد از علی حمایت کرد
بَه! بنازم! چه مادری داریم!

ما مسلمان دست زهراییم
بهتر از این پیمبری داریم؟

أشهدُ أنَّ فاطمه ... آری
در اذان بند دیگری داریم

لب نیالوده‌ایم بر باده
ما که انگور بهتری داریم...

با دو جرعه علی علی مستیم
ما میِ ناب کوثری داریم

حسبُنا فاطمه، تو که باشی
چه نیازی به دیگری داریم؟

حرز نام تو می‌فروشیم و
زحل و زهره مشتری داریم

بچه‌های توایم مادرجان
شکر حق سایه ی سری داریم

گیرم آتش به خانه‌ات بزنند
غیر از اینجا مگر دری داریم؟

داود رحیمی


[ چهارشنبه 92/12/21 ] [ 10:44 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

با عرض سلام خدمت دوستان گرامی؛

برای مشاهده گلچینی از بهترین اشعار ایام فاطمیه و مدح و مرثیه حضرت صدیقه طاهره (س) به آرشیو مطالب مراجعه کنید.

التماس دعا


[ یکشنبه 92/12/4 ] [ 12:4 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

قنوت

چشمهایم باز شد دیدم بنایم سوخته
جبرئیل زخمی و غار حرایم سوخته

هرچه گفتم غیر خاکستر نیامد از دهان
در میان آتش کینه صدایم سوخته

خواستم آتش گرفتن را بیاموزم نشد
تا نسوزم پشت در زهرا بجایم سوخته

شب که می شد شمع می شد تا سحر از سوز تب
آنکه روزش همچو پروانه به پایم سوخته

هرچه گفتم از شفا او در قنوتش مرگ خواست
در تنور ربّنای او دعایم سوخته

آب، آتش را کند خاموش اما بنگرید
از شرار داغ زهرا اشکهایم سوخته

محسن عرب خالقی


[ پنج شنبه 92/1/29 ] [ 12:41 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 92
بازدید دیروز: 170
کل بازدیدها: 1174344