سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

ما بچه های فاطمه با هم برادریم
یک جان واحدیم که در چند پیکریم

بابای ما علی‌ست ولی ما کجا و او؟
ما حلقه‌گوش و خادم دربار حیدریم

وقتی پدر و مادرمان این دو می شوند
لابُد که با حسین و حسن هم برادریم!

"تابوت تیرخورده و یک قبر بی حرم
این هم شعور مردم پست است یاکریم

ما با حسین زندگی آغاز کرده ایم
با کشتی اش ز موج بلا جان به در بریم

زینب چه خوب خواهری اش را تمام کرد
ما تا ابد اسیر تو دردانه خواهریم"

هر عضو خانواده ی پیغمبر خدا
دیوان کاملیست ولی ما که ... بگذریم

این دست و پا شکسته و ابیات خسته را
تنها «تبرُّکاً لِغزل ها» می آوریم

مقصود از این غزل و غزل­ های اینچنین
اعلام این قضیه دونقطه: که چاکریم

ما کفتران جلد و هوایی روضه‌ایم
هر گوشه‌ای که مجلس روضه است می پریم

در هر لباس، علامت‌مان سینه ی کبود
هرکاره‌ای شویم برای تو نوکریم

وقتی در اوج روضه چنین مست می شویم
دیگر چرا به باده و مطرب روی آوریم؟

سینه زنی نهایتِ دیوانگی ماست
هنگام هروله ز ملک هم فراتریم

هیأت پناه ماست در این آخرالزمان
ما بچه های فاطمه مدیون مادریم

داود رحیمی


[ دوشنبه 92/12/26 ] [ 9:43 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 85
کل بازدیدها: 1175858