سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

مثل نداشت

آن رتبه را که هیچ کسی از ازل نداشت
زهرا هماره داشت که چون خود مَثل نداشت

از این جهت شبیه به پروردگار بود
که اصلِ اصل بوده و اصلاً بدل نداشت

حتی اذانِ حیّ عَلیَ الغُربت علی
بی ذکر نام فاطمه خیر العمل نداشت

شیعه دلش چنین ز غمِ در نمی شکست
مانند مرتضی اگر این خانه یل نداشت

هرچند سومین پسرش را بدون شک
در اوج عرش داشت ولی در بغل نداشت

سوگند می خورم به خود نام فاطمه
زهرا اگر شهید نمی شد اجل نداشت

مهدی رحیمی


[ پنج شنبه 92/1/15 ] [ 12:54 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

پرواز

پرواز در دو بال کبوتر دو بخش شد
یک بخش بود؛ با لگدی در دو بخش شد

یک بخش داشت یاس که در خانه ی علی
تا پشت در نیامده پر... پر... دو بخش شد

دیشب هزار تار به هم بافته، ولی
امشب به زور گیسوی دختر دو بخش شد

هی در زدند و خانه به حیدر نگاه کرد
آن قدر در زدند که حیدر دو بخش شد

ما... چند نقطه وای... در... از روبرو رسید
ما... خورد... در به پهلو و مادر دو بخش شد

قبلاً سه بخش داشت برادر به گفتگو
محسن که شد شهید برادر دو بخش شد

مهدی رحیمی


[ پنج شنبه 92/1/15 ] [ 12:52 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

ظرفیت کودکانه

خانه های قدیم را دیدی؟ همچنان که درش بزرگتر است
گر که میخی به داخل در خورد، این سر از آن سرش بزرگتر است

حال بنشین خودت حساب بکن لگد و تازیانه و اینکه
پشت در مادری ست که قطعاً درب از پیکرش بزرگتر است

صحنه ها در ادامه ی این شعر، بسته دستانِ بازِ مولا را
توی این خانه غصه هست ولی غصه ی حیدرش بزرگتر است

حیدری که به خانه اش دیده هیجده ساله قدکمانش را
بارها گفته با خودش نکند از خودش همسرش بزرگتر است

ظرفیت های کودکانش را می شناسد علی به وقت نیاز
یکی از دردهای او اینکه حسن از خواهرش بزرگتر است

حسنی که کنار مادر خود هر قدَر قد کشیده است به چشم؛
دیده دست کثیف آن ملعون از سر مادرش بزرگتر است...

مهدی رحیمی


[ پنج شنبه 92/1/15 ] [ 12:51 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

حق می دهم

اگر شکسته ولی گوهری بها داری
که قدر و قیمت خود را تو از خدا داری

تو یاسی و به کبودی نمی رسد نَسبت
چه نسبتی است که باغ لاله ها داری

بگو تمام غمت را کمی سبک تر شو
چقدر بانوی مجروح من حیا داری

پدر که رفت چرا اینقدر شکسته شدی
مگو غریبم عزیزم، ببین مرا داری

غریبه ها که بماند خودم خبر دارم
هزار غصّه به سینه ز آشنا داری

چقدر فکر حسینی چقدر بیتابی
صبور باش که زینب به کربلا داری

سه ماه روی لبانت ندیده ام لبخند
ببخش، من به تو حق می دهم عزاداری

سید محمد جوادی


[ چهارشنبه 92/1/14 ] [ 7:16 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

شأن است و نشانه است بانوی کرم

الحق که یگانه است بانوی کرم

گویند شفاعتش به هرکس برسد

دنبال بهانه است بانوی کرم

***

محشر دم از اعتبار او خواهد زد

او دست به کار جستجو خواهد زد

در کار شفاعت از غلامان حسین

زهرا به خدای کعبه رو خواهد زد

***

اینها که بسوی خانه ام تاخته اند

اینها که مرا به گریه انداخته اند

با چادر و چوبه های بیت الاحزان

از بغض تو مشعل همگی ساخته اند

***

هر سرخ و سیاهی که شقایق نشود

هرکس که پی اش آمده لایق نشود

مولاست، اگر به سنگ هم زُل بزند

آن سنگ محال است که عاشق نشود

کاظم بهمنی


[ چهارشنبه 92/1/14 ] [ 7:13 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

روضه ی مادر

امشب دلم بهانه ی مادر گرفته است
تا سر نَهد به خاک بقیع پر گرفته است

در کوچه های غربت زهرا قدم زنان
آوای خُذ یَدی حَسنا سر گرفته است

عطر گلاب خورده به دیوار کوچه ها
دیوار و در شمیم معطّر گرفته است

غربت رسیده است به جایی که میخ در
بوسه ز بوسه گاه پیمبر گرفته است

داغ فراق و ماتم هجران فاطمه
صبر و توان فاتح خیبر گرفته است

خون گریه می کنند ملائک، گمان کنم
زینب به خانه روضه ی مادر گرفته است

سید مهدی موسوی


[ چهارشنبه 92/1/14 ] [ 7:11 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

مطالبه

به گنج سینه ی من درد بی دوا دادند
به اهل بیت رسول خدا بلا دادند

مدینه مزد رسالت به نقد پردازد
اگرچه اُجرت ما را سوا سوا دادند

مرا به کوچه، علی را به خانه بنشاندند
به زخم مهلک بازوی من دوا دادند

چو نامه ی فدکم را مطالبه کردم
جواب خواسته ام را چه بی هوا دادند

برای غصب خلافت به نام نصب امام
پس از رسول خدا حکم ناروا دادند

به انحراف کشاندند فکر مردم را
به خویش منصب و عنوان پیشوا دادند

حکومت نبوی را به سلطنت بردند
خلافت علوی را چه انزوا دادند

لباس ظاهر دین را به حق تهی کردند
به رأی خویش به اسلام محتوا دادند

حساب دین و سیاست ز هم جدا کردند
چه زشت نسبت ما را به ماسوا دادند

منافقین چو لوای عدالت افکندند
به ظالمین سقیفه نشین لوا دادند

علی! دگر به دعایم الهی آمین گو
به استغاثه ی من حاجتی روا دادند

حاج محمود ژولیده


[ چهارشنبه 92/1/14 ] [ 7:8 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

سوختن

رسم شد روی زمین بعد از پیمبر سوختن
رسم شد پهلو شکستن، جور دیگر سوختن

سوختن بسیار می باشد ولیکن تازگی
رسم شد در امّت اسلام، کوثر سوختن

سوختن چیز قشنگی نیست اما می شود
پای عشقی یک نفس از پای تا سر سوختن

عشق می آید مبارکباد می گوید بیا
دل بنِه بر سوختن چون شد مقدّر سوختن

سوختن زیباست اما باز چیز دیگریست
ذرّه ذرّه مثل زهرا پای حیدر سوختن

هرکسی یک جور می سوزد به رسم عاشقی
یاس اما دوست می دارد معطر سوختن

سبقت از هم می گرفتند و علی می دیدشان
فاطمه همراه با دیوار و در، در سوختن

عشق اگر عشق است می خواهد پرشان تر شدن
عشق اگر عشق است می خواهد مکرر سوختن

هرکه عشقش بیش، دردش بیش، سوزش بیشتر
می پسندد دوست اینجا شعله ورتر سوختن

ایوب پرندآور


[ سه شنبه 92/1/13 ] [ 5:52 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

کجا؟

کوثری این سو و آن سو هل أتی افتاده بود
جان احمد، آرزوی مرتضی افتاده بود

نور می زد از پس ابر سیاه چادرش
گوئیا خورشید عالم از سماء افتاده بود

هرکسی با هرچه دستش بود بر او حمله برد
وای بر من، عشق زیر دست و پا افتاده بود

هم حسن پیچید بر خود هم کنار در حسین
چونکه بر گل جای دستی بی حیا افتاده بود

تا همین اندازه می گویم، پس از آن حادثه
چادر خاکی کنار یک عبا افتاده بود

پرسشی دارم جوابش را بگو آهسته تر
گوشوار مادر زینب کجا افتاده بود؟

سید محمد جوادی


[ دوشنبه 92/1/12 ] [ 10:41 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

انتقام از مولا

آتش کینه ز در بالا گرفت
دامن معصومه ی زهرا گرفت

عاقبت خصم پلید فاطمه
انتقام خویش از مولا... گرفت

شرح سیلی فدک یک جمله است
ای خدا ماه رخ زهرا گرفت

فهم این روضه میسّر نیست نیست
میخ در در سینه ی او جا گرفت

فاطمه آمد میان کوچه ها
دست مولا را چه بی پروا گرفت

تازیانه بهر او کافی نبود
از علی او را به ضرب پا گرفت

خون زهرا ریخت بین کوچه ها
آسمان هم زین عظما گرفت

مجتبی روشن روان


[ دوشنبه 92/1/12 ] [ 10:40 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 627
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 1189828