شبیه رایحه
چیزی شبیه رایحه ای می وزید ورفت
شبها به شانه نان و رطب می کشید و رفت
افسوس قدر و منزلتش را نداشتند
تا در جوار کوثر خود آرمید و رفت
زهرا همان علی و علی نیز فاطمه است
شکر خدا فراق به پایان رسید و رفت
مردی که شاهد صدمات مدینه بود
یک روز مرد ... و در سحری شد شهید و رفت
گرچه کنار بسترش از مردها پر است
اما دریغ محسن خود را ندید و رفت
یاسر حوتی