اکسیر
تنها دلیل خلقت ما گریه کردن است
راه رسیدن به خدا گریه کردن است
آدم نبیِّ اشک و کتابش تباکی است
آئین و دین اهل بکا «گریه کردن» است
باید نشست و منّت این پلک را کشید
شرط قبول توبه ی ما گریه کردن است
از اشک چشم ریشه ی جان سبز می شود
سرچشمه ی حیات و بقا گریه کردن است
تا عرش کبریای خداوند می رسد
بال و پر عروج دعا گریه کردن است
تیر گناه، چشمت اگر کور کرده است
داروی زخم چشم شما گریه کردن است
اکسیر معجزه گر مس های قلب ما
آنکه بدل کند به طلا گریه کردن است
می سوزم از شرار غم زینب و حسین
کارم شبیه آل عبا گریه کردن است
بار سفر ببند که مار فتنی شدیم
خرج سفر به کرب و بلا گریه کردن است
مرهم به زخمهای دل صاحب الزمان
در روضه های شام بلا گریه کردن است
در مرقد رقیه همیشه دم غروب
کار مدام باد صبا گریه کردن است
وحید قاسمی