سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

بالای سر

یک جذبه ریسمان شد و پای مرا گرفت
یک ابر گریه کرد و دوباره هوا گرفت

افسوس ذکرهای لبم ناشنیده ماند
دادم کبود ماند و گلوی صدا گرفت

صورت به صورت در صحنش گذاشتم
در گفت: آهِ گرم کشیدی بیا گرفت

بالای سر نشستم و دیدم که جبرئیل
یک پر گذاشت در صف و از پیش جا گرفت

بالای سر نشستم و دیدم که عاشقی
خواند از فضائل تو و بعداً عبا گرفت

دیوانه ای که عقل طلب کرد از شما
بالای سر نشستم و دیدم عصا گرفت

بالای سر نشسته ام و حدس میزنم
پائین پای تو چه کسی را شفا گرفت

پرسیدم از نسیم، کجایی؟ جواب داد
با بوسه ای که از لب گلدسته ها گرفت

سمت زیارتم بشتابید چون که اشک
امشب ضریح چهره ی ما را طلا گرفت

شیخ رضا جعفری


[ یکشنبه 92/3/12 ] [ 12:54 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 255
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 1189456