قدم استوار
قدم استوار یا زینب
عزّت و افتخار یا زینب
سمبل اقتدار یا زینب
نوحه ی گریه دار یا زینب
عمّه ی پیر و قدکمان زینب
غصّه ی صاحب الزّمان زینب
از خدا پر تهی ز من زینب
مرتضایی به شکل زن زینب
هم حسین است و هم حسن زینب
کعبه ی غصّه و محن زینب
با وقارش پیمبری کرده
مثل زهرا چه محشری کرده
دختر اوّل امام علی
داده اش اختیار تام علی
کربلا فاطمه است و شام علی
لب اگر وا کند تمام علی
کوفه را بس که زیر و رو کرده است
مانده ام خانم است یا مرد است
کربلا غیر او مدار نداشت
مثل زینب به غم دچار نداشت
گرچه غیر از دو چشم تار نداشت
به کسی جز حسین کار نداشت
پلک زد دید نور عینش نیست
عشق دیرینه اش حسینش نیست
کربلایی که باورش را برد
بال پرواز بپّرش را برد
قاسم و عون و اکبرش را برد
احترامات معجرش را برد
بی ابالفضل و بی مبارز شد
بی ابالفضل و بی محافظ شد
کربلایی که قامتش خم شد
نصف روزی که غم دمادم شد
ترس یک چیز داشت آن هم شد
بدنی پیش چشم او کم شد
مرکبی پر ز زخم خون یال است
تشنه ای روی خاک گودال است
روی تل ناله زد دگر نزنید
به زمین خورده بر کمر نزنید
نیزه از پشت بی خبر نزنید
از پس و پیش آنقدر نزنید
ذرّه ای رحم دخترش اینجاست
حبیب نیازی