عالم به غم نشسته و در آرزوی توست
دنیا در آستانه ی دیدار روی توست
کم کم ظهورِ دورِ تو نزدیک می شود
این فصل غم بهار رسیدن به کوی توست
آقا به قبر مخفی زهرا قسم بیا
دلهای خسته همدم بغض گلوی توست
دستان زینب است بسوی خدا بلند
ای چشم شیعه، چشم رقیه بسوی توست
ای جان فدای حال دعا و تضرّعت
بازآ که شیعه در به در کو به کوی توست
این دردها که بی تو سر شیعه آمده
تنها نه از وقاحت و بغض عدو توست
شاید که از گناه بلا می رسد به ما
شاید همیشه نامه ی ما روبروی توست
من بارها ز آبرویت خرج کرده ام
شیعه کسی است که سبب آبروی توست
من با دلِ تو فاصله را کم نکرده ام
محروم تا به کی دلم از گفتگوی توست
آماده می کنم دل خود را برای تو
خوش آن دلی که بسته به یک تار موی توست
مشتاق دیدن پسر فاطمه کسی است
کز هر غمی رسید پیِ جستجوی توست
ای دل بیا که لشکر خون خدا شویم
آماده ی مدینه و کرب و بلا شویم
حاج محمود ژولیده