طوبای محمد (ص)
بر عالم سرما زده گرما دادند
خورشیدترین، تو را به دنیا دادند
با سجده و سجاده چهل روز گذشت
تا عاقبت آن سیب خدا را دادند
مفهوم حقیقی حیاتی بانو!
با تو به زمین معنی و معنا دادند
تا اینکه به سوی آسمانها بپریم
با نام شما به بالمان پا دادند
با معجزه ی کنیز چشمان شما
هی مرده گرفتند و مسیحا دادند
ای قبله ی لبهای محمد زهرا
سر سبزی طوبای محمد زهرا
تسبیح خدا که از ازل می کردی
سجده به هُوَ عزّوجل می کردی
در لحظه ی ناب سحر هر جمعه
یاد همه ی اهل محل می کردی
با شهد نگاه مهربانت هر روز
تلخی زمانه را عسل می کردی
لبخند که می زدی همه غم ها را
در چشم علی چه زود حل میکردی
یک دست به آسیاب سنگی با درد
با دست دگر بچه بغل می کردی
زحمت کش خانه ی علی یا زهرا
مهتاب شبانه ی علی یا زهرا
تو فاطمه هستی و کسی کوثر نیست
از رتبه ی قدسی تو بالاتر نیست
تا روز ابد اگر بماند دنیا
غیر از تو کسی هم نفس حیدر نیست
ای شأن نزول همه ی آئین ها
بی معرفت مهر تو پیغمبر نیست
هر روز می آید دم در بابایت
یعنی احدی از گل من بهتر نیست
این واجب عینی است ببوسد دستت
این مهر پدر به ناز یک دختر نیست
یعنی که تویی بانی خلقت زهرا
یعنی که تویی راه سعادت زهرا
ای بال و پر فرشته ها دور و برت
ای حور زمین که آسمان زیر پرت
با پای ورم کرده سر سجاده
هرگز نشود ترک، دعای سحرت
صد بار شنیده شد که پیغمبر گفت
ای روی دو پهلوم فدایت پدرت
خرمای بهشتی تو را می خواهد
این معتکف دائمی پشت درت
تا حشر بماند به دل دنیامان
غمنامه ی این زندگی مختصرت
ای ناله ی جانسوز مدینه زهرا
خاکستر تو مانده به سینه زهرا
بی تو همه ی باغچه هامان زردند
از داغ و غم دوشنبه ها دل سردند
از روز سقیفه تا که بازوت شکست
بر حرمت این خانه بلا آوردند
با ضربه ی یک غلاف بی شرم و حیا
ای وای بمیرم چه کبودت کردند
تو رفتی و مادران این داغ هنوز
ما را به بهانه ی غمت پروردند
حالا همه ی قبیله ات در به درند
کی در حرم امن تو بر می گردند
عجل لولیک تو بخوان یا زهرا
ای مادر صاحب الزمان یا زهرا
علیرضا لک