می سوزدشبیه شمع ولی عاشقانه می سوزدکبوتری که در این آشیانه می سوزددگر بهانه ی ششماهه را نمی گیرماگر بهانه بگیرم بهانه می سوزدنیامده به لبم حرف اول نفرینولی اگر که بیاید زمانه می سوزدز سینه ای که شکسته نمی کشم آهیکه آه اگر بکشم کل خانه می سوزدچگونه شانه به گیسوی دخترم بزنمکه از حرارت این دست، شانه می سوزدسید محمد جوادی