بیت الحرام
از خانه چارچوب درت را شکسته اند
باب الحوائج پدرت را شکسته اند
عمداً مقابل پسر ارشدت زدند
یعنی غرور گل پسرت را شکسته اند
ای مرغ عشق خانه ی حیدر کمی بپر
باور نمی کنم که پرت را شکسته اند
از طرز راه رفتن و قدّ هلالی ات
احساس می کنم کمرت را شکسته اند
ابری ضخیم آمد و ماهت خسوف شد
بی شک فروغ چشم ترت را شکسته اند
با بستری کبود و پر از لاله های سرخ
آئینه های دور و برت را شکسته اند
زان آتشی که بر شجر طیّبه زدند
ثلثی ز شاخ و برگ و برت را شکسته اند
یاسر حوتی