لب افسوس
اشک تو شرمنده کرده نام اقیانوس را
آه تو بیرون بریزد ناله ی محبوس را
با شعاع پرتوی از تو هدایت می شویم
بشکند دستی که می گیرد ز ما فانوس را
پرده های قلب ما نام تو را حس می کند
می پذیرد جان ما این واژه ی محسوس را
دستهای مهربان تو چه زود از دست رفت
تا قیامت می گزد دنیا لب افسوس را
اتفاق کوچه باعث شد علی در هم شکست
من در آنجا درک کردم معنی ناموس را
علیرضا لک