تیر کمتر بزنید از پی صیدِ بالش
چشم مرغان حرم می دود از دنبالش
کَرم حاکم کوفه است که فرزند علی
تیر باید ببرد سهم، ز بیت المالش
عطش و آتش از این لب به هم آمیخته است؟
یا که خورشید دویده است روی تبخالش؟
قمر هاشمیان بود که تیراندازان
چشم خود باز نمودند به استهلالش
آه! بی دست چون قرآن به زمین می افتد
کم از این سوره دو آیه شده در انزالش
بس که در باغ تنش لاله شکوفه دارد
یک سحر یاس رسیده است به استقبالش
شعله ور بود بر آن لحظه که مردی بی یار
سو چو خورشید برون آوَرد ازگودالش
جواد زمانی