امامِ رئوف

چشم امید

این روزها مدینه هوایش مکدّر است
یاس شکسته سینه گرفتار بستر است

در خانه عمر فاطمه چون شمع شعله سوز
بیرون خانه غربت و غم سهم حیدر است

گاهی که قبر حمزه پذیرای فاطمه است
خاک اُحُد تجلّی وادی محشر است

حیدر غریب و فاطمه مجروح ای خدا
این بار غصه اجر کدامین پیمبر است

قلب علی جراحت بسیار خورده است
زخم زبان ز صدمه ی صد تیغ بدتر است

هرکس ز علت غم زهرا سؤال کرد
گوئید شرح سرخی مسمار بر در است

بوی گلاب آید از آن درب سوخته
شاید از آن جوانه ی ششماهه پرپر است

مادر ز پا فتاده و خانه فلج شده
شانه نخورده گیسوی دردانه دختر است

بهر شفای فاطمه با هم دعا کنید
زینب هنوز چشم امیدش به مادر است

مجتبی صمدی


[ جمعه 92/1/2 ] [ 4:25 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 17
کل بازدیدها: 1193172