غم فراق
جان آمد از فراق تو بر لب نیامدی
امروز هم سرآمد و شد شب نیامدی
چتر سیاه غم همه جا را فرو گرفت
ای در سپهر عاطفه کوکب نیامدی
از آه و اشک و ناله و سوز دل و دعا
کردم بساط خویش مرتّب نیامدی
گفتند در رواج ستم می کنی ظهور
دنیا شد از فساد لبالب، نیامدی
خواندیم هر چه ندبه و عهد و کمیل را
گفتیم هر چه یاحق و یا یارب نیامدی
گفتم بیا به خاطر زهرا، اثر نداشت
گفتم قسم به حرمت زینب نیامدی
حاج سید رضا مؤید