سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

پاره جگر

میان سینه ی مجروح، زخم طوفان داشت
هوای ابری چشمش همیشه باران داشت

دلی به پای دل بیقرار او نشکست
هزار خاطره ی بد از این و از آن داشت

رفیق بی کسی او صدای سیلی بود
همیشه بود به گوشش، همیشه تا جان داشت

رسید زهر و خودش را به کام آقا ریخت
به بی کسیِ دلش زهرِ کفر ایمان داشت

رسید و بوسه به لبهای نازنینش زد
که پاره های جگر را به سینه پنهان داشت

سید محمد جوادی


[ دوشنبه 91/10/18 ] [ 10:47 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 48
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 1189249