سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

زینب می آید

خواهر نگو خاکستر خواهر می آید
با کوهی از غم خسته و بی پر می آید

ای شاهد بر نیزه ی دربدری هام
چشم تو روشن صاحب معجر می آید

امروز یعنی با صدای «یا حسینم»
ته مانده ی جانم کنارت در می آید

ای بی کفن! ای بی سر و سامانی من
برخیز زینب را ببین با سر می آید

با دستباف مادر و گهواره و مشک
همراه من یک حلقه انگشتر می آید

یادت می آید با چه شکلی رفتم، اکنون
انگار اصلاً یک کس دیگر می آید

***
از شهر بی شرم نگاه خیره سرها
سقّا کجایی؟ دختر حیدر می آید!

علیرضا لک


[ یکشنبه 91/10/10 ] [ 11:29 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 267
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 1189468