مه میان غبار ها گم شد
دختری بین خارها گم شد
یک سه ساله یتیمه ی محزون
وسط نیزه زار ها گم شد
یک پرستوی بال و پر مجروح
زیر پای سوار ها گم شد
دختری با دو گوش خون افشان
در میان شرارها گم شد
غنچه ی لاله ی خزان دیده
آه در شوره زار ها گم شد
نیمه شب در میان آن صحرا
بهترین یادگارها گم شد
همه ی عشق و عصمت و پاکی
بین آن نابکارها گم شد
فخر زینب شبیه زهرا بود
مایه ی افتخار ها گم شد
سربداران به نیزه ها دیدند
طفنی از سربدارها گم شد
سیّد محمّد میر هاشمی