معجر شکسته
زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد
این کار را برای رضای خدا نکرد
پر می گشود اگر، همه را باد برده بود
سیمرغ بود و جلوه ی بی انتها نکرد
این کربلا چه بود که جز این مسافرت
او را ز جان عزیزتر خود جدا نکرد
گیسوی آیه های نجیبی که می وزید
با معجر شکسته ی زینب چه ها نکرد
یاد رقیّه حرف گلوگیر زینب است
حرفی که تار صوتی او خوب ادا نکرد
آری غذا نداشت ولی در تمام راه
یکبار هم نماز شبش را قضا نکرد
بیگانه بر غریبی زینب سلام کرد
کاری که هیچ رهگذر آشنا نکرد
شیخ رضا جعفری