سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

گاهی که ...

ما که از یاد نبردیم همان گاهی که
می کشیدیم نفس در غم جانکاهی که

آتش انداخت به جان دل بیچاره ی ما
ما به همراه سرت آن سر چون ماهی که

سفرِ شام نگاهش به من زینب بود
من هم از درد چنان آه کشم، آهی که

داغ هفتاد و دو گل در نظرم زنده شود
دل من سوخته صد بار از آن گاهی که

رفتی و چشم من غمزده دنبال تو بود
رفتی و پای نهادیم در آن راهی که...

رحیم ابراهیمی


[ پنج شنبه 91/9/23 ] [ 11:32 صبح ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 119
بازدید دیروز: 136
کل بازدیدها: 1187833