نوکر
من نوکرم به خدمت ارباب دلخوشم
نوکر نبوده ای که بدانی چه می کشم
هر کس به عشق هیئت تو کرده خدمتی
من کفش جفت می کنم و مست و سرخوشم
در قبض و بسط روح ولی مانده ام هنوز
شرمنده ی تلاطم این نفس سرکشم
اسم تو هست بر لبم و می کنم گناه
از روی مهدی تو خجالت نمی کشم
ای تشنه گرچه آب نخوردی خودت ولی
آبی بریز روز قیامت بر آتشم
با اشک، من برات حرم خواهم از شما
شکر خدا که فاطمه کرده سفارشم
روز عزای اشرف اولاد آدم است
ما گریه می کنیم بر این شعر محتشم
عباس احمدی