سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

یازده سال

غیرت خاکسترش رنگ دگر داشت
شعله ی بال و پرش میل سفر داشت

آنکه در این یازده سال یتیمی
تا که عمو بود انگار پدر داشت

از چه بماند در این خیمه ی خیالی
آنکه ز اوضاع گودال خبر داشت

گفت: به ای ن نیزه ی خشک و شکسته
تکیه نمی زد عمو یار اگر داشت

رفت مبادا بگویند غریب است
یا که بگویند عمو کاش پسر داشت

***
آمد و پیشانی زخمیِ شه را
از بغل دامن فاطمه برداشت

دید که از شدّت ضربه ی نیزه
زخم عمیقی عمو پشت کمر داشت

دید که شمشیر کُندِ تهِ گودال
حنجره ی شاه را زیر نظر داشت

در وسط بُهت دلشوره ی زینب
شکر خدا دست، یعنی که سپر داشت

علی اکبر لطیفیان


[ شنبه 91/8/20 ] [ 3:14 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 161
بازدید دیروز: 484
کل بازدیدها: 1187538