جام عسل
مقصد شعر و غزل دست من است
عضو بی مثل و بدل دست من است
سیزده شیشه اگر قاسم داشت
یازده جام عسل دست من است
بر زمین بودی و من حیّ علی
فاعل خیرالعمل دست من است
آنکه بر تیزی شمشیر عدو
ندهد هیچ محل دست من است
ضربه ی بی مثل از تیغ گرفت
ریشه ی ضرب و مثل دست من است
علّت اینکه مرا باز چنین
پدرم کرده بغل دست من است
دست دادم که بگویم دشمن
شده معلول و علل دست من است
حلقه ی گردن تو دست دگر
هاله ی دور زُحل دست من است
ضرب شمشیر پدر قاسم شد
سپر جنگ جمل دست من است
سعید توفیقی