امامِ رئوف

گِلِه

روی نی و من از تو چقدر فاصله دارم
و از خودم به خدا چون نمرده ام گِله دارم

به جرم اینکه یتیمم مرا به بند کشیدند
و جان به لب شدم از بسکه زخم سلسله دارم

مخاطرات فراوان بین راه بماند
چه خاطرات بدی از مسیر قافله دارم

برای سعی صفای سرت و مروه ی جانم
تو فکر می کنی آیا توان هروله دارم؟

کجا روم به که گویم هوای روی تو کردم
دلم گرفته مگر من چقدر حوصله دارم

به روی خار دویدن کجا و نیزه نشینی
مرا ببخش که گفتم به پایم آبله دارم

مصطفی متولی


[ یکشنبه 91/8/14 ] [ 8:40 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 25
بازدید دیروز: 50
کل بازدیدها: 1192218