مناجات عرفه
چه خوب شد عرفه، دلبرم صدایم کرد
خدا به خاطر ارباب این عطایم کرد
به دامن جبل الرّحمه، پا به پای حبیب
بـه آستان رفیــع دعــا رهــایم کرد
چه فرصتی که به همراه کاروان حسین
مســافر سفر دشـت نینوایم کــرد
ز سعی مروه و سعی صفا عبورم داد
به طُوف حجّ حقیقی ، دل آشنایم کرد
بشارت ای همه جاماندگان ز لیله ی قدر
به عصر مزدلفه دلـبرم عطایم کرد
چه منّتی که در این روز معرفت، ارباب
به خوان نعمت العفوِ خود گـدایم کرد
منی که هیچ نبودم به شیء مذکوری
به حبّ فاطمه شایسته ی ثنایم کرد
به افتخار علی ره به بار عامم داد
که همنشین تمام فرشته هایم کرد
ز گریه، حوله ی احرام دلبرم خیس است
صدای ناله ی ارباب مبتلایم کرد
همه به حال دعای حسین می گریند
نوای یارب زینب پر از نوایم کرد
به دیده، اشک مناجات کودکان زیباست
ز گاهواره ی خود کودکی ندایم کرد
علیّ اکبر و طعم فـرازهای دعـا
به شیوه های دعا خواندن آشنایم کرد
به اشک چشم علمدار کاروان سوگند
حسین بود، که دلداده ی خدایم کرد
همان حسین که با جلوه ی کرامت خود
کرم نمود و صدا سوی خیمه هایم کرد
بدون اذن خودش کربلا نمی آیم
ز درد، با که بگویم که کربلایم کرد
خوش است آنکه بگویم به دوستان شهید
حسین، عاقبت از عشق خود فنایم کرد
حاج محمود ژولیده