سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

میان حُجره چنان ناله از جفا می زد
که سوز ناله اش، آتش به ما سِوا می زد

به لب ز کینه ی بیگانه هیچ شِکوه نداشت
و لیک داد، ز بیداد آشنا می زد

شرار زهر ز یک سو، لَهیب غم یک سوی
به جان و پیکرش آش، جدا جدا می زد

گذشت کار ز کار و نداشت کار به کس
در آن میانه فقط آب را صدا می زد

صدای ناله ی وی هی ضعیف تر می شد
که پیک مرگ بر او از جنان صلا می زد

برون حُجره همه پایکوب و دست افشان
درون حجره یکی بود و دست و پا می زد

ستاده بود و جوادالائمّریاله جان می داد
ازو بپرس که زخم زبان چرا می زد

      استاد حاج علی انسانی


[ شنبه 91/7/22 ] [ 12:54 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 44
بازدید دیروز: 371
کل بازدیدها: 1186313