تعارف
همیشه گدایی که آقا ندارد
سر سفره ی هیچ جا، جا ندارد
بدون تعارف زدن سفره خوب است
کرم خانه اصلاً بفرما ندارد
تقلّا مکن تا مُچم را بگیری
گنهکار که بوق و کرنا ندارد
بیا پیش مردم مگو که چه کردم
خجالت کشیدن تماشا ندارد
تو ناراحتی که چرا پشت کردم
بیا خُب بزن، اینکه دعوا ندارد
همین جا بزن آخرت را رها کن
برای تو اینجا و آنجا ندارد
مکش بر رخ من، ببر آتشت را
برای کسی که علی را ندارد
سر سفره ی رحمت تو خدایا
کسی جا ندارد که زهرا ندارد
بگو روزی ام کربلا نیست، اینکه
نیازی به امروز و فردا ندارد
علی اکبر لطیفیان