ای تجلّی صفات همه ی برتر ها
چقدر سخت بود رفتن پیغمبر ها
قد من خم شده تا خوش قد و بالا شده ای
چون که مهر پدران نیست کم از مادر ها
پسرم! می روی امّا پدری هم داری
نظری گاه بیندار به پشت سر ها
سر راهت پسرم تا در آن خیمه برو
شاید آرام بگیرند کمی خواهر ها
بهتر این است که بالای سر اسماعیل
همه باشند و نباشند فقط هاجر ها
مادرت نیست اگر، مادر سقّا هم نیست
عمّه ات هست به جای همه ی مادر ها
حال که آب ندارند برای لب تو
بهتر این است که غارت شود انگشتر ها
"زودتر از همه آماده شدی، یعنی که
"آنچنان خسته نگشته است تن لشگرها
آنچنان کهنه نگشته است سم مرکبها
آنچنان کند نگشته است لب خنجر ها
چه کنم با تو و این ریخت و پاشی که شده
چه کنم با تو و با بردن این پیکر ها
آیه ات بخش شده آینه ات پخش شده
علی اکبر من شد علی اکبر ها
گیرم از یک طرفی نیز بلندت کردم
بر زمین باز بماند طرف دیگر ها
با عبای نبوی کار کمی راحت شد
ورنه سخت است تکان دادن پیغمبر ها
علی اکبر لطیفیان