بخشش جاری
پهن شد سفره ی احسان همه را بخشیدی
باز با لطف فراوان همه را بخشیدی
ابر وقتی که ببارد همه جا می بارد
رحمتت ریخت وَ یکسان همه را بخسیدی
گفته بودند به ما سخت نمی گیری تو
همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی
یک نفر توبه مند با همه خو می گیری
یک نفر گشت پشیمان همه را بخشیدی
پس گنهکاری امروز مرا نیز ببخش
تو که ایّام قدیم آن همه را بخشیدی
حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود
تو همان نیمه ی شعبان همه را بخشیدی
داشت کارم گره می خورد ولی تا گفتم:
"جان آقای خراسان" همه را بخشیدی
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
مادری گفت "حسین جان" همه را بخشیدی
علی اکبر لطیفیان