امامِ رئوف

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
جانم بسوختیّ و به دل دوست دارمت

تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت

محراب ابرویت بنما تا سحر گهی
دست دعا برآرم و در گردن آرمت

خواهم که پیش میرمت ای بی وفا طبیب
بیمار، باز پرس که در انتظارمت

صد جوی آب بسته ام از دیده بر کنار
بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت

خونم بریز و از غم هجرت خلاص کن
منّت پذیرِ غمزه ی خنجر گذارمت

می گریم و مرادم از این چشم اشکبار
تخم محبّت است که در دل بکارمت

گر دیده و دلم کند آهنگ دیگری
آتش زنم در آن دل و بر دیده آرمت

بارم ده از کرم بر خود تا به سوز دل
در پات دمبدم گهر از دیده بارمت

    خواجه حافظ شیرازی


[ جمعه 91/6/17 ] [ 6:26 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 48
بازدید دیروز: 142
کل بازدیدها: 1193542