جدا جدا
برای اوج نوشتند بال وا شده را
نزول نیست، به معراج آشنا شده را
تو هَمزه ی اَحَد و حمزه ی اُحد هستی
چگونه شرح دهم جلوه ی دو تا شده را
قسم به حرمت جعفر تو نیز طیاری
قفس چگونه بگیرد تن رها شده را
خودی شکستی و آوازه ات فراتر رفت
خدا بلند کند خاک مصطفی شده را
تو ایستاده ای و ایستاده می مانی
شکست نیست ، بِدست نبی بنا شده را
به بازویت "اسداللّهی "علی وصل است
سپاه نیست جلو دار مرتضی شده را
***
به روی خاکی و پیغمبر خدا مانده است
چگونه جمع کند این جدا جدا شده را
کفن که برتن تو کرد ، گریه کرد و نشست
کنار پیکر تو دید بوریا شده را
خدا به خواهر غمدیده ی تو رحم کند
اگر نگاه کند جسم جا به جا شده را
علی اکبر لطیفیان
برگرفته از وبلاگ نود و پنج روز باران