سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

با لبت رنگ عقیق یمن از یادم رفت
همچنان که جگر خویشتن از یادم رفت

من اویسم بگذارید که اُطراق کنم
بوی شهر تو که آمد قرن از یادم رفت

جذبه ی عشق بر آن است مرا ذوب کند
صحبت نام تو شد نام من از یادم رفت

قصد"رب ارنی" گفتن من دیدن توست
تا نگاهم به تو افتاد "لن" از یادم رفت

مرغ باغ ملکوتم  به حرم  آمده ام
بر روی گنبد زردت چمن از یادم رفت

مثل فطرس نکنم  پشت به گهواره ی تو
بال من خوب که شد پر زدن از یادم رفت

"ندهد فرصت گفتار به محتاج کریم "
بی سبب نیست کنارت سخن از یادم رفت

می رود دل به همانجا که تعلّق دارد
صحبت کرب و بلا شد وطن از یادم رفت

همه ی بهت من این است چرا عریانی
نکند فکر کنی پیرهن از یادم رفت

       علی اکبر لطیفیان


[ پنج شنبه 91/6/2 ] [ 12:34 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 115
کل بازدیدها: 1188403