سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

تو نیستی دردم به اینجاها رسیده
کارم به شاید باید و امّا رسیده

اشک یتیمم سوخته دامانش... انگار
تنگ غروب روز عاشورا رسیده

می ترسم از روزی که بر قبرم بخوانند
برخیز از جا و ببین آقا رسیده

نامه بر خوبی نشد گنجشک اشکم
پیغام هایم دست تو آیا رسیده؟

من ، مِنّّّ و مِن کردم برای خدمت امّا
تا اسم حاجت برده ام در جا رسیده

خورشید فصل پنجم دنیا کجایی؟
بی تو قسم اینجا فقط سرما رسیده

                     ***
یکبار دیگر جمعه ی با تو نیامد
یکبار دیگر شنبه های " نا رسیده "

              علیرضا لک


[ جمعه 91/5/27 ] [ 6:3 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 1197811