دُرّ نجف
بعد از رکوع رکعت دوم شهید شد
در پیش چشم این همه مردم شهید شد
جرمش همین که نان جو میخورد سفره اش
این مرد هم به خاطر گندم شهید شد
عمری از آشتی خدا گفت و عاقبت
در راه رفع سوء تفاهم شهید شد
او چشم بست از کلمه بیست و پنج سال
تا خواست پا دهد به تکلّم شهید شد
این شصت و سومین سحر بیست و پنجم است
پیدا کنید در شب چندم شهید شد
تنها نگین درّ نجف رفت زیر خاک
این دُرّ آبدار نشد گم ، شهید شد
شیخ رضا جعفری