امامِ رئوف | ||
از کوچهمان رفت و ندیدم ردّ پایش یک ذرّه گرد و خاک جاپای صدایش
امسال هم تقویم سبز خانهی ما تاخورده و زرد است برگ جمعههایش
در گوشهی چشم کسی خوابیده ندبه لکنت گرفته کودکی صوت رسایش
ابر هوا لج کرده با اولاد مریم پس لاجرم از خاک میروید غذایش
آب گلوی صبر ما را سر کشیدند تیغ شما باید بپردازد بهایش
قوم کلیم اینجا میان نیل مانده است بیتو نشسته لرزه برپای عصایش
دنیا به آخر که نرسیده؛ شبی هم تا صبح بر میگردد از سمت خدایش
روحالله عیوضی [ پنج شنبه 93/11/16 ] [ 1:25 عصر ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |