امامِ رئوف | ||
تا که افتاد به این کوچه گذارش محتاج پر شد از لطف کسی کولهبارش محتاج
جمع کرد آبروی ریختهای را با لطف آبرو داده و سر داد و هوارش محتاج
پوزه مالیدن من رزق برایم دارد هرکسی هست به هر حال به کارش محتاج
من خودم میبرمش سمت جهنّم فردا صورتی را که نباشد به غبارش محتاج
انبیا هم به نماز شب او محتاجند «خانم نافلهها» هست هزارش محتاج
سر بازار مرا متّهمِ عشق کنید کس به اندازهی من نیست به دارش محتاج
دستگیری تمامیِ عوالم با اوست عرش هم گر برود؛ هست کنارش محتاج
شانهاش کوه رشیدی است که حتی میشد شیر سرخ عربستان به وقارش محتاج
تا قیامت به پریشانیِ مویش سوگند کربلا هست به الطاف مزارش محتاج
متوسّل شدهی یکدگرند این دو حرم نشده که نشود یار به یارش محتاج علی اکبر لطیفیان [ دوشنبه 93/9/3 ] [ 1:11 عصر ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |