امامِ رئوف | ||
تیری که از تجلّی تو پر درآوَرد پس میرود ز پشت سرت سر درآوَرد
با تکه تکه کردن جسم تو؛ کوفه خواست از پا مرا ز داغ برادر درآورد
او قصد آب داشت؛ وگرنه برادرم با حملهای دمار ز لشگر درآوَرد
تیری که خوردهاست به چشم تو عاقبت سر از گلوی تشنهی اصغر درآورد
این هلهله ز کشتنت اصلاً عجیب نیست لشگر جلوتر آمده؛ معجر درآورد
زینب دوید قبل هجوم حرامیان از پای بانوان؛ همه زیور درآورد
پاشیدهتر شوی چو بخواهد حسین؛ گر حتی همین که تیر ز پیکر درآورد احسان محسنی فر [ یکشنبه 93/8/11 ] [ 10:29 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |