امامِ رئوف | ||
بر سر نعش گل ام بنین غوغا شد همه گفتند: «حسین بن علی تنها شد»
تا که حیرتزده در دشت دو دستت دیدم گفتم از یوسف من یک اثری پیدا شد
صوت ادرکنی تو گم شده در هلهلهها این چه شوریست که در لشگریان برپا شد
تا که دیدم بدنت را کمرم درد گرفت خیز از جا و ببین پشت حسینت تا شد
از بلندای قدت جای دو لب باقی نیست این همه تیرکجای بدن تو جا شد
با چه بغضی زده این ضربه خدا میداند که زفرق سر تو تا به ابرو وا شد
صورت تو اثر از چادر خاکی دارد گوئیا سجدهی تو بر قدمزهرا شد
گوئیا لشگری از پیکر تو رد شدهاند زیر پا خطبهی ترویهیتو امضا شد
بین یک دشت تنت ریخته صاحب علمم صحنهی قتلگهت علقمه نه دریا شد قاسم نعمتی [ یکشنبه 93/8/11 ] [ 10:20 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |