بدون بارش باران، کویر میمیرم بدون گریهی بر تو، فقیر میمیرم هرآن کسی که غلام تو میشود آقاست بدون نوکری تو حقیر میمیرم اگرچه کرب و بلا قسمتم نشد آقا به حسرت حرمت در مسیر میمیرم برای زخم زیاد تو عمر من کم بود دو چشم من نشد از گریه سیر میمیرم به وقت مردن خود جای أشهدم گویم «حسین أمیری و نعم الأمیر» میمیرم قسم به مادر پهلو شکستهات آقا محبت خودت از من نگیر میمیرم
محسن حنیفی