سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

باز هم با جنون در افتادم
گوشه ای حول ساغر افتادم

 آنقدر مست بودم از می، که
فکر کردم به کوثر افتادم

سفره نور شد دلم بین
چارده نور اطهر افتادم

بر لبم «اهدنا الصّراط» آمد
بعد بر پای دلبر افتادم

خاک پایش شدم بلندم کرد
اصلاً آنجا چه بهتر افتادم

شب مستی است عاشقی باید
ماه من از مدینه می آید


سرخوشم از شراب، آب مده
مست مستم مرا عذاب مده

شوق جام تو کرده بی تابم
بیخود و بی جهت تو تاب مده

بسکه انگور خورده ام زلبت
حال من بد شده شراب مده

روزیَم را حواله کن بر می
باشد آقا خودت جواب مده

هوس باده یاغی ام کرده
وقت عصیان شده ثواب مده

از همه غیر عشق، دل کندم
که به جامت نموده پابندم


حضرت آب، آینه، قرآن
حضرت ابتدای بی پایان

می شود صبح و شام استشمام
از نفسهات بوی الرحمان

دیدنی میشود نگاه خدا
سمت نقاره خانه وقت اذان

دائم الفضل میشود دستی
که بیفتد به محضرت، سلطان!

بیشمارند عاجز از وصفت
بی جهت نیست مانده ام حیران

گفتم و امر مُشتَبَه تر شد
دلبرم لا شریک له تر شد


چند دسته کبوترم بدهید
دور و اطراف خود پرم بدهید

زده بی خوابی حرم به سرم
به دو چشم ترم ورم بدهید

دست و بالم دخیلتان آقا
مهرتان چند؟ میخرم، بدهید

چقدر خضر آمده اینجا
اذن الله اکبرم بدهید

به من بینوای در مانده
گوشه ای دنج در حرم بدهید

هشتمین زاده رسول الله
زائرت میشوم به اذن الله


صبح تا شب دعا دعا، آقا
تا بخواهی گدا گدا، آقا

تا بیفتد به گنبدت، چشمم
کار من شد خدا خدا، آقا

به حضور تو می رسند آخر
گریه های جدا جدا، آقا

چقدر ازدحام معنادار
چقدر سرصدا صدا، آقا

التماس طناب ها یعنی
تا نمردم شفا شفا، آقا

ای مسیحای طوس ادرکنی
شاه شمس الشموس ادرکنی
 

صاحب صحن های تو در تو
زائرت میشویم رو در رو

شعرهای کتیبه هایت هست
نکته هایی ظریف تر از مو

از لب کاسه هات، اسرافیل
می زند باده می کند، هو هو

خادم بیقرار، دور و برت
آنقدر هست که مپرس و مگو

روی طاق بهشت حک شده است:
"
غرفه‌ی چشم ضامن آهو"

من که دلبسته نگاه توأم
عاشق صحن و بارگاه توأم

چون ندارم نگار از این بهتر
نازکن ناز، نازنین! بهتر

به خدا که نیافته حتی
ماه از پلک تو کمین، بهتر

از سماوات آمدی که کنی
حال ما را دراین زمین بهتر

از ضریح منور تو که نیست
روی ایران زمین نگین، بهتر

تا بمانم کبوتر جَلدت
بالهای مرا بچین، بهتر

خواهشاً التفات کن گهگاه
جای دوری نمی رود والله


هر زمان باز می کنی روزه
راغبم می کنی به ارجوزه

می مکد از گل لبت، جبریل
شده لبریز از عسل، کوزه

با نگاه تو گشته نیشابور
معدن سنگ های فیروزه

آنقدر جلوه دیده ام از تو
که فتاده ز چشم من، موزه

سگ درگاه تو شدم که فقط
بکشم روی خاک تو پوزه

چو ز عشقت مطهرم کردند
سگ شب گرد این حرم کردند


 
نور محض علی الدّوام، رضا
عشق یعنی که یک کلام، رضا

مرگ، با یاد تو حلال حلال
زندگی بی حرم، حرام رضا

بودنم زیر پرچم سبزت
بوده و باشد از خدام، رضا

روی تخته سیاه قلب خودم
می نویسم فقط «امام رضا»

نام من را گذاشته، زهرا
در سجلّ دلم، غلامرضا

به ضریحت اگر کسی زد دست
برگ سبزش برات علقمه است


هرچه خیر است، هر چه باداباد
شُکر، کارم فقط به تو افتاد

روزی ام کن ببین که خواهم کرد
دور شش گوشه یاد گوهرشاد

چقدر خوب می شود ترکیب
کف العباس، پنجره فولاد

کربلا خواب، کربلا رویا
قسمتم کن تو را به جان جواد

شاید عمرم دگر به سر برسد
عمر شب های مشهد تو زیاد

صاحب روضه های ابن شبیب
روزی ام کن کنار قبر حبیب:


روضه خوان سری شوم که به نی
کرده در خون چهل منا را طی

روضه خوان تنی که رویاندند
چون زمینی به روش گندم ری

روضه خوان لبی که قرآن را
خواند و سنگش زدند، پی در پی

روضه خوان نگین انگشتی
که ندیدم رکاب می شد، کی

روضه خوان نبودن پایی
که کشند عاقبت، به بزم می

من و این روضه ها... زبانم لال
آه، افتاده ام به چاه ز «چال»

رضا دین پرور

برگرفته از وبلاگ تب می

 


[ چهارشنبه 93/6/12 ] [ 10:16 صبح ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 263
بازدید دیروز: 49
کل بازدیدها: 1186161