سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

هنگامه‌ی وصال من و دلبرم شده
أینَ‌الحسین زمزمه‌ی آخرم شده

چشمم به راه مانده کجایی عزیز من
پیراهن تو گرمی بال و پرم شده

از گریه پینه بسته دگر چشم‌های من
عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده

موی سپید و قدّکمانم چه دیدنیست
غم های کربلاست چنین یاورم شده

من پیر سالخورده‌ام و دست های من
محتاج شانه‌های علی‌اکبرم شده

از خاطرم نمی رود آن لحظه‌ی فراق
ناله زدی که وقت وداع از حرم شده

داغی ز بوسه از لب تو مانده بر لبم
خون گلوی تو نفس حنجرم شده

من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین
این چند ماهه جان تو درد سرم شده

می‌خواستم بغل کنمت جان تو نشد
نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده

من پا به پای پیکر تو ضربه خورده‌ام
سر تا به پا تمام تنم پُر وَرم شده

دشمن همین‌که پا به روی چادرم گذاشت
گفتم به خویش ارثیه‌ی مادرم شده

جان خودت به زور کشیدند چادرم
شاهد ببین که پارگی معجرم شده

قاسم نعمتی


[ چهارشنبه 93/2/24 ] [ 7:50 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 48
بازدید دیروز: 36
کل بازدیدها: 1188318