خدا کند که مرا پشت در قبول کنند
کنار خانه نشستم مگر قبول کنند
امید میرود این خانوادههای کریم
مرا بدون کمی دردسر قبول کنند
بنا شدهاست سرم نذری کسی باشد
چه خوب میشود امّا اگر قبول کنند...
فقط به دادن جانی نمیشوم راضی
تلاش میکنم این بار؛ سر قبول کنند
به نوکری کمم راضیام ولی بد نیست
از این بعد مرا بیشتر قبول کنند
اگر قبول کنند اعتبار میگیرم
تمام نوکریام را به کار میگیرم
کدام لطف مرا مبتلای فاطمه کرد؟
کدام فیض مرا آشنای فاطمه کرد
سیاه بودم و بی اعتبار، کار که بود...
مرا غلام سیاه سرای فاطمه کرد
قرار بود خدا قیمت مرا بدهد
به این بهانه مرا خاک پای فاطمه کرد
اراده کرد مرا نزد حق عزیز کند
مرا گدای گدای گدای فاطمه کرد
چه خوب شد دل ما را به دست غیر نداد
چه خوب شد دل ما را برای فاطمه کرد
نوشته اند تو هم مصطفای من باشی
بزرگْ بانوی شهر خدای من باشی
نمیشود گرهای باشد و تو وا نکنی
فقیر باشد و یکبار اعتنا نکنی
گرسنه هستی و در میزنند ـ مسکین است...
گمان نمیکنم این بار هم عطا نکنی
مرا بس است که همسایهی شما شدهام
نمیشود که تو همسایه را دعا نکنی
هزار لشگر اگر دشمن علی باشد
اگر سرت برود ترک مرتضی نکنی
قسم به مهر تو در کار خویش میمانند
اگر که گوشهی چشمی به انبیا نکنی
هدایت همه بر زُهرویّت زهراست
محبّت تو نجات همه پیمبرهاست
بدون عطر خوش یاس تو بهاری نیست
بدون محور خورشیدیات مداری نیست
به خانهداری ات این بیت وحی محتاج است
وگرنه شأن بلند تو خانهداری نیست
تو پشت گرمی پیغمبر مباهله ای
شکست دادن این قوم با تو کاری نیست
اگر کریمه تو هستی، دگر فقیری نیست
اگر تو بانوی رزقی، دگر نداری نیست
مباد صبح قیامت شفاعتم نکنی
به غیر عاطفه از مادر انتظاری نیست
بزرگْ بانوی محشر بگیر دست مرا
به روز واقعه مادر بگیر دست مرا
تو خانه دار علی هستی و پریِّ علی
تویی کمال عروج کبوتری علی
نشان دهندهی بالایی تکامل توست
همین روایت با تو برابری علی
علی به همسریات باید افتخار کند
و یا تو فخر بورزی به همسری علی؟
هزار سال دگر هم نمیبریم از یاد
حماسهای که تو دادی به حیدری علی
قسم به حرمت تو، مثل تو نمی خواهیم
حکومتی که نباشد به رهبری علی
علی اکبر لطیفیان