سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

رفتی ولی نرفته گلم بوی تو هنوز
دارد سرم هوای سر کوی تو هنوز

بعد از تو سوی چشم مرا اشک می‌برد
ای سمت چشمهای ترم سوی تو هنوز

قلبم، سرم، تمام تنم تیر می‌کشد
از آن لگد که خورد به پهلوی تو، هنوز

مسمار اگر نبود تو بودی و دخترت
سر می‌گذاشت بر سر بازوی تو هنوز

مانده است روی معجرت از رو گرفتنت
آثاری از جراحت ابروی تو هنوز

ای کاش مانده بود به شانه یکی دوتا
از تارهای سوخته‌ی موی تو هنوز

از اینکه پیش روی حسن سیلی‌ات زدند
شرمنده‌ام به جان تو از روی تو هنوز

مصطفی متولی


[ جمعه 93/1/15 ] [ 1:27 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 127
بازدید دیروز: 49
کل بازدیدها: 1186025