سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

علیِ چهارم

بنام نامی هادی که هادی دلهاست
یگانه فاتح دلها امام بی همتاست

امام مهر، امام وفا، امام عشق
امام رأفت و رحمت امام خوبیهاست

هدایتش همه جا را به زیر سایه بَرَد
امامتش متعالی، زِعامتش یکتاست

معلّم همه ی انبیاست آقایم
که میوه ی دل و دلدار سیّد بَطحاست

علیّ چارم ما، مرتضای دوّم اوست
دهم امام تشیّع حقیقت عظماست

فرشتگان مقرّب مقیم حجره ی او
قسم به روح مقدّس سلاله ی زهراست

نواده ی حسن مجتباست این آقا
سلیل آل نبی، نور چشم آل عباست

علیّ دیگر آل حسین آمده است
که وارث همه ی روضه های عاشوراست

قنوت حضرت سجّاد روی دستانش
امین باقر علم نبی همین آقاست

صراط صادق آل علی طریقه ی اوست
شبیه موسیِ کاظم به وقت درد و بلاست

ستاره ی سحر است و شکوه باغ جواد
دوباره کوثر قرآن دوباره ابنِ رضاست

دوباره جدّ غریبش ابالحسن آمد
طلیعه ی حسن عسگری از او پیداست

پدر بزرگ امام زمان ما یعنی...
برای مهدی دین چاره ساز مشکل هاست

بِچِش حلاوت ذکرش، بخوان به لب هادی
که نام حضرت هادی عجیب روح افزاست

ز آستینِ هنر پرورش ادب ریزد
حیات طیّبه اش چون هزار دانشگاست

هرآنکه طالب دریای معرفت از اوست
کلاس جامعه اش رهگشای اهل ولاست

به علم خویش بداند زبان حیوانات
خدای قادر مطلق به علم او داناست

بهشت مائده ای از ولای عظمایش
شفیع هرچه ولایتمدار با تقواست

گناه شیعه ببخشد خدا به مقدم او
نوید باب غدیر است و آیة العظماست

خدا به شیعه ی او عزّت و کرامت داد
بیا که آینه ی هیبت خدا اینجاست

به عصمتش قسم از او مقام می گیریم
به هیبتش قسم از قهر او عدو رسواست

بیا به محفل و کشکول سائلی بردار
که عیدی قدمش استغاثه ی دلهاست

نگو شمرده شمرده که حاجتت داند
نگفته با خبر از حاجت و غم دلهاست

عزیز فاطمه و ترک سائلان هرگز!
بریز غم که وجودش مفرّح جانهاست

مگر زیارت کرب و بلا نمی خواهی؟
کلید کار بدست دعای این آقاست

نظام عالم هستی از او درست شود
بیا که پرچم صبح فرج از او برپاست

حاج محمود ژولیده


[ سه شنبه 91/8/9 ] [ 10:32 صبح ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

دهمین حجّت

آن نازنین که وصف جمالش خدا کند
امشب خدا کند که نگاهى به ما کند

آن دلنواز از دل و از جان عزیزتر
باشد که درد جان و دل ما دوا کند

آن بى نیاز از همه غیر خدا، خوش است
ما را گره ز کار فرو بسته وا کند

آن محو ذات خالق و بى اعتنا به خلق
شاید به ما شکسته دلان اعتنا کند

آن چشمه ی دعا که دعا مستجاب از اوست
چون مى‏ شود به حالت ما هم دعا کند

پیوند خورده زندگى ما به مهر او
این رشته را کسی نتواند جدا کند

عالم به خوان رحمت او میهمان ولى
یک تن نشد که حق نمک را ادا کند

خواهد کند ثناى کسى را اگر کسى
بهتر همین که مدحت ابن الرّضا کند

ابن الرّضاى دوّم و چارم ابوالحسن
که امشب جهات را ز رخش با صفا کند
 
چارم على ز عترت و نور دل جواد
کو چون جواد لطف نماید عطا کند

گویى على به روى محمّد کند نگاه
چون این پسر به روى پدر دیده وا کند

هادى دهم امام، که در روزگار خویش
جابر سریر معدلت مرتضى کند

دیدار او کدورت دل را جلا دهد
اِیماى او حوائج مردم روا کند

باید رضای خاطر او آوَرد به دست
خواهد ز خود هر آنکه خدا را رضا کند
 
آنکو کند فصیح تکلّم به هر زبان
کى از جواب راز دل ما اِبا کند

کار خدا به امر خدا مى ‏کند بلى
من عاجزم از این که بگویم چها کند

ابنُ السَّبیک چون که ز ابن الرّضا سؤال
از راز بعثت سه تن از انبیاء کند

گیرد جواب خویش و نشیند ز پا و باز
یحیىِ ابنِ اَکثَم از پى او ادّعا کند
 
او نیز مفتضح ز سؤال و جواب خویش
اقرار بر فضیلت آن مقتدا کند

اى هر چه هست عالم و آدم فداى او
در حفظ دین چو هستى خود را فدا کند

در راه سر بلندى قرآن کند درنگ
بر او هر آنقدر متوکّل جفا کند

از جور و ظلم دشمن و تبعید و حبس و قتل
راضى به هرچه حکمت حق اقتضا کند

با سعى و صبر خویش به گرد حریم دین
هر جا حصار محکمى از نو بنا کند

نور خدا کجا و بساط شراب، آه
خصم سیاه دل ز خدا کى حیا کند

کى آید از ولىّ خدا خواندن سرود
خوانَد ولى چنانکه سرورش عزا کند

او مایه‏ ى حیات جهان است وِ اى دریغ
دشمن وِرا شهید به زهر جفا کند

اى یادگار آل محمّد خدا به ما
لطفى اگر کند ز طفیل شما کند

صاحبدلى کجاست که چون ابن مهزیار
بر دیده، خاک پاى تو را توتیا کند

اى زاده‏ى جواد و بسانِ پدر جواد
مهرت نشد که قهر به سوى گدا کند
 
افتاده‏ ام به دام بلا یا ابالحسن
غیر از تو کیست؟ آنکه ز دامم رها کند

دست گدایى من و دامان تو بلى
جز سوى تو گداى تو رو در کجا کند

من بنده ی ذلیلم و تو خسرو جلیل
چونت ثنا کنم که خدایت ثنا کند

خواهم که بیش مدح تو آرم ولى ز عجز
این طبع نارسا به همین اکتفا کند
 
باشد که حق بخاطر تو یا ابالحسن
ایمان کاملى به «مؤید» عطا کند

حاج سید رضا مؤید


[ سه شنبه 91/8/9 ] [ 9:57 صبح ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

هرکه را آسمانی اش کردند
در نگاه تو فانی اش کردند

هرکسی را که عطر و بوی تو داشت
غرقِ در مهربانی اش کردند

در بهشت خدا محبّ تو را
لایق حکمرانی اش کردند

و سپس عاشق ولایت را
تا ابد جاودانی اش کردند

از سبوی تو هرکسی مِی زد
مست آئینه خوانیش کردند

هر نبی را جدا جدا اوّل
پای درس تو فانی اش کردند

هرکسی را لیاقتی دادند
خرج دلبر جوانی اش کردند

با نگاهت دوباره زنده شدیم
تو نظر کرده ای که بنده شدیم

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 91/8/8 ] [ 5:10 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

آستان مستجاب

به یُمن تو گدای اهل بیتم
گدای هل اتای اهل بیتم

به لطف آستان مستجابت
مسلمان دعای اهل بیتم

به نام تو پس از عمری غریبی
غلام آشنای اهل بیتم

زیارت جامعه خواندی و حالا
سگ کهفُ الورای اهل بیتم

به احسان هدایت کردن توست
اگر تحت لوای اهل بیتم

اگر چه کربلایی هستم امّا
گدای سامرای اهل بیتم

ولیِّ کبریا جانم فدایت
امام سامرا جانم فدایت

ادامه مطلب...

[ یکشنبه 91/8/7 ] [ 12:44 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

ریشه ی اعتقاد

آستـان خدا کمـال شما
هفت پرواز زیر بـال شما

با شما می شود به قرب رسید
ای وصـال خـدا وصـال شمـا

گـاه با آدم و گـهی با نـوح
بی زمان است سنّ و سال شما

مثـل جبریـل می شود بالـم
با همین غوره های کال شما

دل سپردم، مبـاد پس بدهیـد
گر چه نا قابل است مال شما

بال ما را به آسمان ببرید
تـا خـداوندِ لا مـکان ببرید


هر کسی که تو را سلام کند
بـه مقـام تـو احتـرام کنـد

کاش در صحن سامرات، خدا
تـا قیـامـت مـرا غـلام کنـد

پـر و بـال کبـوتـرانـه ی مـن
در حــریم تـو میـل دام کنـد

هر که بی توست واجب است به خود
خـواب احـرام را حـرام کنـد

بر دلم واجب است بعد طواف
عرض دیـن محـضـر امـام کند

نیمه ی ماهِ حج که شد باید
شیعـه در محـضـر شمـا آیـد

ادامه مطلب...

[ شنبه 91/8/6 ] [ 3:47 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]

عادتکمُ الاحسان

از ابتدا گِل من را خدا مطهّر کرد
و بعد عشق تو را در دلم مقدر کرد
 
به نور ناب نگاه چهارده خورشید
وجود و فطرت و ذات مرا منوّر کرد
 
زلال ناب ولایت به جان من نوشاند
سپس تمام دلم را به نام حیدر کرد
 
به فضل و رحمت زهرا سرشت قلبم را
زلالِ اشک مرا از تبار کوثر کرد
 
سپس کمی نمک روضه در وجودم ریخت
به عطر سیب حسینی مرا معطّر کرد
 
مرا اسیر غزلهای چشم تو می خواست
نگاه روشنتان را کُمیت پرور کرد
 
چگونه می شود الطاف بی کران تو را
چگونه می شود ای با شکوه باور کرد
 
خـدا اراده نموده کـه شاعـرت باشم
همیشه هر سحر جمعه زائرت باشم

ادامه مطلب...

[ شنبه 91/8/6 ] [ 3:16 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 63
بازدید دیروز: 49
کل بازدیدها: 1185961