مزد نوکریمن با لباس مشکی تان خو گرفته اماز طینت پلید خودم رو گرفته امبا قایق شکسته ی اشک دو دیده امبر ساحل عزای تو پهلو گرفته امبهر غبار روبی فرش عزایتاندر این دو ماه از مژه جارو گرفته اماز صحن روضه های پر از عطر سیب تانشکر خدا کمی حسین بو گرفته امهر ساله مزد نوکریم آخر صفراز دست سبز ضامن آهو گرفته اموحید قاسمی
محرم و صفریک محرم، یک صفر غوغا شدیمیک محرم، یک صفر احیا شدیمیک محرم، یک صفر از داغ هاغرق روضه، نوحه و دمها شدیمیک محرم یک صفر با اشکهامرهم زخم تن آقا شدیمروز اول یا حسین گفتیم و بعددر لباس مشکیِ مان جا شدیمقبل هر اسمی ز اهل کربلابا قلم همراه گشته پا شدیمبس مصیبت دیده اند آل نبیاز مصیبت ها ز غمها تا شدیمرفت آن شبها و گویم ای خداما دوباره بی کس و تنها شدیمیک شبی در یاد من مانده هنوزروضه خوان حضرت سقا شدیمسینه زنها، گریه کنها را بگوموجب خوشحالی زهرا شدیماز فراقت ای محرم ای صفرسینه زن در هیئت دریا شدیمحمید رضا حبی