امامِ رئوف | ||
میشه با یک پرچم تا دیدم بیتابم آقا هدیه کردم محمدجواد پرچمی [ پنج شنبه 94/10/17 ] [ 10:12 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
خانهای که سردر آن جای چوب پرچم است چارچوبش تکیهگاه بانویی قامت خم است
هم چو سلمان؛ اندرونی رفتن این خانهها رزق هرکس نیست؛ حرف محرم و نامحرم است
خرج این روضهگرفتن از جگرها میرسد نوکری با خون دل خوردن همیشه توأم است
اینکه ما نوکر شدیم از ربّنای فاطمه است مثل عیسی که عروجش از دعای مریم است
دست من که نیست نامت گریه در میآورد کار خورشید است اینکه روی هر گل شبنم است
خوب و بد را میخرند؛ این است رسم کربلا تلخی چای عراق و شهد شکّر با هم است
«یاحسینِ سینهزن» «جانمحسین» فاطمهست در قرار سینهزنها پاسخ دم با دم است
دست از این دامن کشیدن تیرگی میآورد خوش به حال آنکه چنگ التماسش محکم است
بابت هر روضهای از روضههای کربلا باید از جان هم گذشت؛ امّا بضاعت هم کم است محمد جواد پرچمی [ پنج شنبه 93/8/29 ] [ 6:51 عصر ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
نور توحید عیان است شب جمعه حرم واقعاً مثل جنان است شب جمعه حرم
به خداوند و همه عالم امکان سوگند بهترین جای جهان است شب جمعه حرم
کربلا قبلهی دلهاست خدا میداند و چه حاجت به بیان است شب جمعه حرم
وعدهی ما شب جمعه حرم ثارالله همه جا ورد زبان است شب جمعه حرم
شب جمعه همه آرام فقط گوش دهید مادرش مرثیهخوان است شب جمعه حرم
مادرش آمده اما قد او خم شده است قامتش همچو کمان است شب جمعه حرم
از همان لحظه که ارباب به گودال افتاد خواهرش لطمهزنان است شب جمعه حرم حبیب باقر زاده [ پنج شنبه 93/8/22 ] [ 11:20 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
بدون بارش باران، کویر میمیرم محسن حنیفی [ جمعه 93/8/9 ] [ 11:45 عصر ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
تا خریدار تویی نالهی مستانه کنیم سر بازار غمت، گریه چو دیوانه کنیم
ما که از چشمهی فیّاض، گُهر مینوشیم کِی تمنّای وصال لب پیمانه کنیم؟
صحبت از جام بلای تو که آید به میان ننگ بر ما طلب بادهی بیگانه کنیم
ما به جارو زدن خانهی تو محتاجیم تا ابد فخر بر این خدمت شاهانه کنیم
درد خوشتر، اگر از غیر تو درمان خواهیم خواهشی هست اگر، بر در این خانه کنیم
مجلس روضهی تو روضهی رضوان دل است وای بر ما که اگر ترک عزاخانه کنیم
تا شبی هم به خرابات دل ما برسی گریه ها نذر تو و دختر دردانه کنیم
دامن قبله در آغوش کشیده کعبه بهتر آن است نمازی سوی ویرانه کنیم احسان محسنی فر [ دوشنبه 93/8/5 ] [ 10:20 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
شکر خدا به بزم عزای تو آمدیم یا ایّهاالغریب برای تو آمدیم تا میرسیم فاطمه خوشحال می شود یا فاطمه برای رضای تو آمدیم انگار انتخاب برای شما شدیم ما ازل به فیض دعای تو آمدیم با ذکر یا حسین به معراج میرویم پیغمبرانه سوی حرای تو آمدیم میخانهی بهشت همین هیئت شماست باده به دوش، مست ولای تو آمدیم ماه محرّم آمده – لبّیکَ یا حسین ما در جواب آه و نوای تو آمدیم فردای حشر نزد تو جایی نمیرویم امروز اگر به صحن و سرای تو آمدیم سینه سپر کنیم که ارباب ما شدی ما مفتخر از اینکه گدای تو آمدیم هرجا که خیمهای است؛ همان بارگاه توست اینجا به عشق کرب و بلای تو آمدیم
مانند فُطرسیم؛ محرّم که میشود بالی بده که سمت هوای تو آمدیم احسان محسنی فر [ یکشنبه 93/8/4 ] [ 11:7 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
غیر از غم معشوق در عالم خبرى نیست جایی خبرى نیست که از غم خبرى نیست پروانه پرش سوخت ولى آبرویش شد ما هم دلمان سوخته، این کم خبرى نیست
دنیا نتوانست ز ما گریه بگیرد بین غم تو از غم عالم خبرى نیست
من توبه نکردم مگر از راه توسل بی نام تو از توبه آدم خبرى نیست
گفتند درِ خانه غیر تو شلوغ است گفتند ولى رفتم و دیدم خبرى نیست
رزقِ همه اینجاست و رزّاق هم اینجاست والله در خانه حاتم خبرى نیست
"گرماى گنه سوز حرم"خورد به ما، پس... از سوختنِ بین جهنم خبرى نیست
از ناحیه توست عنایات خداوند بى تو به خدا پیش خدا هم خبرى نیست
ده ماه همه منتظر ماه تو هستند در سال به جز ماه محرم خبرى نیست
عمامه ندارى و عبا نیز ندارى اى واى که از پیرهنت هم خبرى نیست علی اکبر لطیفیان [ یکشنبه 93/8/4 ] [ 11:5 صبح ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
به راه توست شهادت به از ولادت من [ چهارشنبه 92/11/9 ] [ 9:12 عصر ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
هیئت گریه [ شنبه 92/8/11 ] [ 3:59 عصر ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
روی پر جبریل بودم که مرا برد علی اکبر لطیفیان [ سه شنبه 92/8/7 ] [ 10:35 عصر ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |