سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

خبرِ مبارک

آفتاب و گذر قافله بود، بادیه غلغله بود، بین حجّاج که فارغ شده از حجّ خدا فاصله بود، کاروان دار شه مُرسله بود.
شاه عالم که رسول اللهَ خاتم باشد، فیض هر دم باشد، وارث مسند عیسی گل مریم باشد. و در آن ثانیه ها تیغه ی خورشید بد و سخت دما بالا بود، فقط گرما بود، ولی از عشق فضا زیبا بود، سینه ها منتظر یک خبر غوغا بود.
که به ناگاه رسید حضرت جبریل و زحق آیه ی حق نازل کرد، سِحر دون باطل کرد، خبری را به دل خاتم دین واصل کرد، خبری بود که با واسطه اش دین خدا کامل کرد.
چه مبارک خبری هست کند شاد همه دلها را.
این خبر چیست که نور ابدی را تاباند، در فضا عطر افشاند، دل هر خصم خدا را لرزاند، ریشه ی غم سوزاند، این خبر چیست که باید همگی باز آیند، بار بگشایند، بشنوندش همه تا یک جایند، همه باید به خبر گوش کنند، جام حق نوش کنند، وای اگر جمله فراموش کنند.
این خبر هر چه که هست امر خداست، سرّ دینداری اهل دنیاست، رمز تاییدی اهل عقباست.
مرز کفر و ایمان، راه اصل انسان، پهنه ی بی پایان، رمز یک زندگی جاویدان، همه اهداف بلند قرآن، همه در این خبر حضرت جبریل امین هست نهان.
این خبر روح ببخشد دل هر شیدا را.
امر فرمود نبیّ داور، باید از بار شتر کرد بپا یک منبر، همگان تا که ببینند مرا تا آخر.
گفت این را و نظر کرد به یک مرد جوان، مردی از شیردلان، ذات ممسوس خدای یزدان، دین حق را طوفان، قدر و یاسین و به معنای حقیقی قرآن.
و برفتند فراز منبر، دست او را بگرفت و به سما بالا کرد، عشق را معنا کرد،، آخرین برگه ی پیغامبریش افشا کرد، گفت با من دل هر کس که یکی ست، آگه از سرّ خفی ست، واقف سرّ جلیست، هر که من سیّد اویم شه و مولایش علیست.

گوش باشید، هوش باشید، علی جان من است، رکن پاینده ی ارکان من است، تیغ برّان من است، اوّلین یار وفادار به پیمان من است.
همه دانید علی بت شکن است، قاتل اهرمن است، بوالعجایب بُود و بوالحسن است.
خون من خون علیست، خصمْ مغبون علیست، عشق مجنون علیست، عدل قانون علیست، دین و دنیای شما یکسره مدیون علیست، ساقی کوثر و کوثر می گلگون علیست، اوست هارون من و حسن هارون علیست، بخدا یار و وزیر من علیست، وسط معرکه شیر من علیست، هم مسیر من علیست، هم بشیر من علیست، دین نصیر من علیست، در جهان امر خطیر من علیست، نمک عید غدیر من علیست، کافر است آنکه ندارد به دلش مهر علی شیر خدا را.
و سپس کرد دعا گفت: خدا یار علی یاری کن، شیعه را یار و مددکاری کن، قسمت خصم علی خاری کن، و جماعت پس از آنی که شنیدند، علی را طلبیدند، همه تبریک به لب نزد علی جمله رسیدند، و اشکی ز سر شوق چکیدند، و ای وای که یک عدّه ز کین نقشه کشیدند، خدایا خدایا امان از غم نامردی مردم، که در آن شور تکلّم، در آن همهمه ی خُم
به سر داشت کسی نقشه ی یک خانه و هیزم.
به دل بغض علی داشت، به دل کینه بیاندوخت، شد آنروز که او شعله برافروخت، و زهرا وسط آتش در سوخت.
الهی الهی چه گویم که خدا کاش رساند دگر آن منتقم آل عبا را.

مجتبی صمدی


[ چهارشنبه 91/8/10 ] [ 5:17 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 117
بازدید دیروز: 112
کل بازدیدها: 1174998