عرفه بي گل روي تو فقط غم دارد
ديده ي منتظرانت همه شبنم دارد
يوسف گمشده ي مايي وما آواره
دلت آيا خبري از دل ما هم دارد
در نبودت چقدر معصيتم زخم زده
گفته بودند که هجران تو ماتم دارد
روضه خوان آمده و گريه کنان آمده اند
محفل روضه ي امروز تو را کم دارد
و از مروز به بعد هر که حسيني باشد
تا همان روز دهم بارش نم نم دارد
دل من مضطرب عمه ي غميديده توست
که فقط چند شبي مونس و همدم دارد
گوش کن با دل خود ناله ي محزوني را
مادري آمده از عرش خدا دم دارد
آي مردم که غريب است ابا عبدالله
هرکه داد هوس کرببلا بسم الله